۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۶، ۱۹:۳۲

در نخستین روز از همایش "ابن خلدون و دنیای معاصر" عنوان شد:

ابن‌خلدون آغازگر جامعه‌شناسی و فلسفه تاریخ است

ابن‌خلدون آغازگر جامعه‌شناسی و فلسفه تاریخ است

در نخستین روز از همایش "ابن خلدون و دنیای معاصر" که به همت پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و با همکاری موسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی صبح امروز در تالار ابن خلدون دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد، دکتر عباس منوچهری عضو هیئت علمی علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس گفت: ابن‌خلدون از آغازگران جامعه‌شناسی تاریخی است و در واقع متفکری است که به عنوان بنیانگذار جامعه‌شناسی و فلسفه تاریخ مطرح است.

به گزارش خبرنگار مهر ، این نشست دو روزه صبح امروز با سخنران دکتر قربان بهزادیان نژاد ، رئیس موسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، آغاز به کار کرد و در ادامه دکتر تقی آزاد ارمکی ، استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران و دبیر علمی همایش پس از ارائه گزارشی درباره همایش بر اهمیت مقدمه ابن خلدون پس از ششصد سال دست گذاشت ، بر ضرورت بازنگری اندیشه ابن خلدون تاکید کرد و گفت: ازمیان سوالات فراوان تاکید اصلی را باید بر نوع تناسب اندیشه ابن خلدون با جهان معاصر به معنی عام و به طور خاص وضعیت معاصر مسلمانان قرار دهیم.

وی با اشاره به هدف برگزاری همایش در پاسخ به این سوال، یکی از منافع توجه به اندیشه ابن خلدون را ساماندهی فضای نقد از خود به لحاظ تاریخی دانست و گفت: از آنجا که ابن خلدون مدعی است که تحولات بلند مدت بر اساس عصبیت قومی و دینی صورت می گیرند، در صورت معنادار بودن داعیه ابن خلدون درباره تحولات جامعه ایرانی طی تاریخ، رابطه قدرت و فرهنگ، اقتصاد و فرهنگ، ارزشها و قانون، نظام سیاسی و نظام محیطی و کنشگران آزاد و ... سامان دیگری خواهد یافت.

در ادامه دکتر عباس منوچهری عضو هیات علمی علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس در باب «پارادایم ابن خلدونی و جامعه‌شناسی تاریخی معاصر» سخنرانی کرد، وی در ابتدا با اشاره به اینکه پرسشهای پایدار درباره زندگی و تجربیات تاریخی بشر پاسخهای فکری بسیاری را به همراه داشته اند، موضوع یکی از این پرسشها را تغییر اجتماعی معرفی کرد و گفت: در چند دهه اخیر قلمرو معرفتی جدیدی به نام جامعه‌شناسی تاریخی برای توضیح تغییرات اجتماعی شکل گرفته است.

دکتر منوچهری با اشاره به ابعاد این شاخه جدید در جامعه شناسی گفت: ابن‌خلدون متفکری است که به عنوان یکی از بنیانگذاران جامعه شناسی و فلسفه تاریخ شناخته شده است. اما وی در واقع یک فیلسوف اجتماعی است که بینش و روش او به هیچ یک از این دو دیسیپلین محدود نمی‌شود و در واقع او از آغازگران جامعه شناسی تاریخی است.

او سپس به بیان نسبت تفکر ابن‌خلدون با مختصات این قلمرو جدید پرداخت و در این راستا از سه مفهوم کلیدی آراء او یعنی عمران، عصبیت و عبرت به عنوان مفاهیم معرفت شناسانه، هستی شناسانه و روش شناسانه کمک گرفت.

سپس دکتر محمود تقی زاده داوری متخصص جامعه شناسی،  به «مقایسه دیدگاه های اجتماعی ابن خلدون و فارابی» پرداخت و گفت: فارابی و ابن خلدون هر دو و با وجود  اختلاف زمانی زیاد از بنیانگذاران دانش اجتماعی در جهان اسلام بوده اند، در حالی که آثار اجتماعی فارابی کاملا فلسفی، انتزاعی، عقلانی و آرمان گرایانه است، دیدگاه ای ابن خلدون عمدتا جامعه شناسانه، علمی، عینی، و واقع گرا است.

دکتر تقی زاده در ادامه گفت: فارابی نظرات اجتماعی و جامعه آرمانی اش را در قالب مدینه فاضله، امت فاضله و معموره فاضله شرح داده است در صورتی که ابن خلدون نظراتش را در قالب عمران بدوی و عمران حضری(شهرنشینی) توضیح داده است. فارابی با رویکردی ایستا به تشبیه بخشهای مدینه فاضله با بدن انسانی پرداخته و ابن خلدون با همین رویکرد ولی شیوه ای تحولی و پویا چرخشهای حیات اجتماعی و سیاسی انسانها را از حالت بدوی تا اوج تمدن را شرح داده است.

 وی وجه تفاوت دیدگاههای این دو اندیشمند بزرگ  را در تفاوت حرفه و روش حرفه ای آنها دانست و گفت: در حالی که فارابی در هیئت یک فیلسوف اجتماع به حقیقت اجتماعات انسانی و انواع کامل و غیر کامل آن عطف توجه دارد، ابن خلدون در کسوت یک سیاستمدار و مورخ به نمونه های جوامع واقعی و خارجی در قالب شهر و روستا و افت و خیز تداوم آنها چشم دوخته است. اولی به شیوه فیلسوفانه تحقق جامعه حقیقی اش درسهای تاریخ را استدلال می کند و دیگری تا نقطه انقراض و سپس به تکرار همین روند دورانی را همراه با دهها نمونه و شاهد تاریخی، تجزیه و تحلیل می کند.

استادیار دانشگاه قم در پایان گفت: در مجموع اگرچه هر دو دانشمند بزرگ مسلمان در زمینه حیات اجتماعی و تاریخی بشر بحث کرده اند، ولی فارابی حقیقت اجتماع و نوع آرمانی آن را تفحص می کند و دیگری واقعیت این اجتماع و نوع متکرر خارجی آن را پی می جوید.

دکتر داوود فیرحی عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران نیز به «نظریه تمدن و چرخه عدالت» در نظر ابن خلدون پرداخت و گفت: ابن خلدون در جامعه علمی ما همواره با نظریه عمران و تئوریهای عصبیت و انحطاط شناخته شده است در حالی که او یافته های دیگری نیز در لابلای سطور مقدمه دارد که اگر ارزشمندتر از دیدگاههای شناخته شده و مشهور او نباشد، حداقل کمتر از آنها نیست.

نویسنده «دانش، قدرت و مشروعیت در اسلام» گفت: یکی از همین دیدگاههای مهم و در عین حال مغفول او، نظریه ای است که وی در باب رابطه دولت، شریعت و تمدن دارد و در ادبیات دانش سیاسی مسلمانان تحت عنوان چرخه عدالت نامیده می شود.

دکتر فیرحی با اشاره به اینکه چرخه عدالت بر خلاف نظریه های عصبیت و انحطاط در پی تبیین کیفیت زایش و زوال دولت و در نتیجه تمدن نیست، گفت: این نظریه توصیه ای راهبردی برای خروج از چرخه انحطاط، تداوم و توسعه دولت است و از این حیث بار ارادی و عقل گرایی سنگینی دارد و با توجه به نسبتی که بین عقل و شرع و دولت، به مثابه مثلث تعیین کننده سرنوشت تمدنها برقرار می باشد ارزش مطالعه فراوان دارد.

استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در ادامه به میراث فکری که تفکر ابن خلدون در آن رشد کرد، اشاره کرد و گفت: این میراث از سه جریان تاریخ نگاری عقلی، فقه المقاصد و فلسفه غرب تمدن اسلامی تشکیل شده است به طور سنتی شاخص تاریخ عقلی را ابوالحسن مسعودی، نظریه مقاصد را شاطبی و فلسفه اسلامی غربی را از آن ابن رشد می دانند، بنابراین اگر ابن خلدون در راستای روش شناسی مسعودی به تبیین نظریه های عصبیت و انحطاط سوق داده شده است ، در راستای دو مکتب شاطبی و ابن رشد به ارائه راهبرد برای حفظ و توسعه دولت اسلامی به مثابه نیروی محرکه پیوند شریعت و مصلحت در تمدن اسلامی پرداخته است.

وی در پایان به شرح نظریه چرخه عدالت در این راستا پرداخت و گفت:بدین سان می توان از ابن خلدون و نظریه چرخه عدالت او به مثابه نظریه ای در باب توسعه سیاسی و تلقی دولت به مثابه کارگزار توسعه در دولت اسلامی نام برد و از این حیث که جامعه ما نیز بخشی از جامعه بزرگ اسلامی و دولت جمهوری اسلامی ایران بنیاد اسلامی دارد، شاید بتوان از یافته های ابن خلدون در این باره به عنوان درآمدی بر طرح نظریه های بومی برای تداوم دولت و توسعه جوامع اسلامی سود برد.

در ادامه دکتر جواد افشار کهن در باب میراث ابن خلدون و مشکل ناکارآمدی علوم اجتماعی در ایران سخن گفت. وی با اشاره به رشد علوم جدید در دنیای مدرن و گسترش امواج تجدد به جهان توسعه نیافته بر ناکارآمدی نقش آفرینی و عدم سنخیت این علوم با کل پیکره حیات اجتماعی در این دسته از کشورها تاکید کرد. وی در ادامه با بازخوانی گذرای سنت اندیشه اجتماعی در تمدن اسلامی و با تاکید بر میراث فکری ابن خلدون به فراموشی این علوم در تمدن اسلامی اشاره کند.

دکتر حسین سلیمی نیز در سخنانش با عنوان «ابن خلدون و تحول تاریخی» ضمن نقد آرای سید جواد طباطبایی در کتاب «ابن خلدون و علوم اجتماعی» به بررسی نسبت اندیشه ابن خلدون با تفکرات ساموئل هانتینگتون پرداخت.

کد خبر 485634

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha